javahermarket

آرامش
آرامش

****

خدا جون فقط تنهامون نذار

****

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 28 آذر 1390برچسب:, توسط stoon |

اين روزا شديدا حالم گرفتست

دليلشو مي دونم چندتا موضوع دست به دست هم داده كه حال روزم اينجوري شده

يك حال خاصي دارم نمي تومنم چيزي رو تغيير بدم نمي تونم كاري بكنم اين بيشتر عذابم مي ده ضمن اينكه آدم هرچي بي ايمان تر كم طاقت تر گرفتين چي مي گم ايمانمم كم شده مي دونم ...

خواهر كوچيكم همچين كوچيك هم نيست 23 سالشه موضوع يكي از خواستگاراش جدي شده اصلا طاقت ندارم همش عصبي ام اصلا پسره رو نديدم همين طوري راضي نيستم دلم نمي خواد انتخاب غلطي داشته باشه

دلم نمي خواد درگير پستي و بلندي زندگي بشه دست خودم نيست يك حالت گيجي دارم...

موضوع خودمم هست اين روزا خيلي از مشكلاتم داره تو چشمم بزرگي مي كنه از خدا مي خوام بهم صبر بده چون قادر يه انجام كاري نيستم...

سر كارم دلم مي خواد برم خونه ... خونه ام دلم مي خواد برم بيرون ... بيرونم دلم مي خواد برگردم خونه ... خونه ي خودمونم دلم مي خواد برم خونه همسري مي رم اونجا دلم مي خواد صبح بشه برم سر كار ... اوضايعه به خدا...

ولي با همه ي اينا توكلم به خداست

خدا مرا كفايت مي كند

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:, توسط stoon |

... ؟

نوشته شده در تاريخ شنبه 19 آذر 1390برچسب:, توسط stoon |

هم دلم مي خواد بنويسم هم دلم نمي خواد...

امروزم الكي الكي اومديم سر كار باز خودشون پشيمون شدن فردا رو تعطيل كردن...

ولش كن حالا خونه بوديم مي خواستيم چكار كنيم...

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, توسط stoon |

اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه ي اوست...

فرا رسيدن ايام تاسوعا و عاشوراي حسيني رو به همه دوستان تسليت عرض مي كنم ...

اميدوارم همه ما بتونيم بهره كافي رو از اين روزا ببريم .

التماس دعا

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 13 آذر 1390برچسب:, توسط stoon |

ديشب همسري اومد خونه ما يكم نشست و باز دندون دردش شروع شد اونم شديد ... البته تقصير خودش يكم اذيتش كرد دندون بيچاره رو... بعد رفتيم خونه همسري رسيده نرسيده گفتن مهمون داره مياد ...

سعيد پسر عمه همسري با خانومش و ني ني كوچولوشون از تهران اومده بودن

اصلا حال نشستن نداشتم تو اتاق بودم كه شنيدم ديگه بيرون نيومدم نه اينكه بخوام بي احترامي كنم نه حال نداشتم حوصله نداشتم ... ولي صداي صحبت و خنده ميومد تو اتاقم خوابم نمي برد ولي دراز كشيده بودم .

بعدشم دير وقت رفتند و خونه آروم شد و خوابيدم صبح هم مثل بچه هاي خوب اومدم سر كار.

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 10 آذر 1390برچسب:, توسط stoon |

اين همسري من رو كشت با اين دندون دردهاش...

چند وقتيه باز دندون عقل بالا سمت راست درد مي كنه نه وقت داره بره بكشه نه پول آخه جراحي مي خواد دفعه قبل واسه هر دونه از دندون عقل هايي كه كشيد تقريبا 120 تومان يعني حدود 250 تومان واسش خرج داشت...

اين روزا هر وقت مي بينمش اسپري بي حسي دندون دستش گرفته...

دلم براش مي سوزه آخه خودمم اين دردا رو كشيدم...

ديگه ام خبر خاصي نيست مامان همسري دو سه روز حالش خوب نيست شبها خيلي اذيت مي شه خدا كنه زودتر خوب خوب بشه... ديروز همسري به خاطر بد خوابي مامان و دندون درد نتونست شب بخوابه ،صبح نرفت پادگان خدا كنه امروز اذيت نشه... گفت امشبم نگهبانم... هوا هم سرد

خداجون به همه ي سربازا كمك كن به همسري من هم همين طور...

 

 

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:, توسط stoon |

 

سلام
اميدوارم حال همتون خوب باشه ... با توجه به فرا رسيدن ايام محرم ، دوست داشتم يك كتاب روخدمت دوستان علاقه مند معرفي كنم شايد اكثرا خونده باشيد " آفتاب در حجاب" نوشته
سيد مهدي شجاعي ... كتاب بدي نيست روايت واقعه كربلا از نگاه حضرت زينب رو داره عنوان مي كنه و به نظر من و بعضي از دوستان تو بعضي قسمت ها
درك واقعي تر از قيام امام حسين رو نمايان مي كنه... كه شايد بتونيم به گفته ي  دكتر شريعتي فقط زخمهاي امام حسين رو نبينيم بلكه هدف و افكارش را هم درك كنيم...
اگه دوست داشتين اين لينك من خودم با سرچ تو گوگل پيدا كردم

http://www.rasekhoon.net/Library/Show-6565.aspx

التماس دعا

حسین (ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود
افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند
و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند

دكتر علي شريعتي

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:, توسط stoon |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.