javahermarket

آرامش
آرامش

دیشب با همسری رفتیم بخیه دندونشو کشید ، بعد یهو گفت بریم سیراب شیردون بخوریم گفتم بریم ، رفتیم جگرکی محمد من جیگر خوردم و همسری سیراب شیردون آخه من این جور چیزا رو خیلی دوست ندارم گرچه از وقتی ازدواج کردم هی می خورم قبلا که اصلا ...

همین دیگه مامانم واسم یک مانتو خریده با این که ارزونه ولی خوشگل تقریبا نارنجی خوش رنگ دیشب اونو پوشیدم ...

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:, توسط stoon |

امروز بهترم دیشب آخر شب یکم تلفنی و اس ام اسی صحبت کردیم هی بگی نگی آرومترم خدا رو شکر ...

چه کنم منم سعی کردم کوتاه بیام در حالی که تقریبا حرفم رو زدم... ولی دل و دماغ نوشت ندارم.

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:, توسط stoon |

halam khob nist az dastesh kheyli narahatam....omadam sare kar vali ...

dishab raftam haram ba mamanam baba va khahar o baradaram jaye hame khali

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:, توسط stoon |

سلام

بازم پنج شنبه و جمعه تعطیل بود و کلی خوابیدم... یعنی پنج شنبه روز پدر بود تعطیل بودیم و جمعه رو صبح ها تا ساعت 11 ، 12 ظهر می خوابیدیم ، از کادوی روز مرد بگم که من واسه همسری یک دوربین و یک شاخه رز قرمز  خریدم واسه بابای خودم و همسری هر کدوم دو شاخه رز یکی آبی یکی سفید...

بعد اینکه پنج شنبه شب رفتیم کوهسنگی و طبق روال معمول سعید هم بود ... آخه با ماشین اونا رفتیم طفلی واسه من بلال خرید واسه خودش و همسری از اون بستنی قیفی بلندای معروف کوهسنگی گرفت منم یکم از بستنیا خوردم ... سعید بچه خوبیه ها ولی از اینکه همش با ماست گاهی حرصمو در میاره ...

نوشته شده در تاريخ شنبه 28 خرداد 1390برچسب:, توسط stoon |

سلام

دیشب من و همسری و سعید رفتیم سینما ، فیلم "جرم" سیاسی اجتماعی بود و مربوط به سالهای گذشته بود نمی دونستیم موضوعش چیه حالمون خیلی گرفته شد من که دپرس شده بودم، از طرفی هم تو سینما خیلی گرم بود صدای فیلم هم واضح نبود خلاصه...

بعدش رفتیم کبابی وحید من که سیر بودم بچه هام یکم خوردن و اومدیم سعید مارو رسوند و خودش رفت شب خوابیدیم و صبح هم عین دخترای خوب بیدار شدم اومدم سر کار امروز پدر همسری من رو رسوند دستش درد نکنه خیلی وقتا باعث زحمتشیم.

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 24 خرداد 1390برچسب:, توسط stoon |

سلام

دیروز فرصت نکردم مطلب بنویسم آخه اتفاق خاصی هم نیافتاد، جاتون خالی گول خوردم ... اینجوری شد که شنبه شب با همسری رفتیم بیرون که یک دوری بزنیم یهو همسری گفت پیتزا بخوریم گفتم آره ولی اصلا قصد شام خوردن نداشتیم، خلاصه رفتیم یک پیتزا فروشی نزدیک خونه ما اومدیم پیتزا انتخاب کنیم من گفتم سبزیجات می خوام آخه اصلا نخورده بودم و از طرفی از مرغ و سوسیس کالباس خیلی خوشم نمیاد، خلاصه سفارش دادیم و آوردن چشتون روز بد نبینه همش پیاز بود حالم گرفته شده بود، نتونستم بخورم همسری مینی سفارش داده بود یکم کمکم کرد سیبزمینی هامون موند نتونستیم بخوریم آوردمشون خونه با مرضیه و حجت خوردیم...

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 23 خرداد 1390برچسب:, توسط stoon |

یک چیزی بگم خندتون می گیره ، شایدم واسه من گریه کنید.

این تعطیلی آخر هفته همسری پهلو درد گرفت واسه همین زیاد خوش نگذشت همش تو خونه بودیم فقط جمعه آخر شب سر برد و باخت پرسپولیس و ملوان شرط بستند واسه همین شب من ، همسری، سعید ، وحید و ملینا جاتون خالی رفتیم آزاد شهر بستنی و ذرت و آبمیوه بستنی و از اینجور چیزا خوردیم زود اومدیم   ...

دو هفته اخیر آخر هفته یک دردی سراغش می یاد که هم حال منو بگیره هم حال خودشو، چی بگم من آخه...

فکرشو بکنید من خودم حال روز درست و حسابی نداشتم اونم شده بود قوز بالا قوز ، ولی همه ی تلاشم کردم خوب باشم به قول خودم ok باشم، بگذریم که بیچاره هنوزم درد داره صبح که من می یومدم خواب بود ولی درد داشت هرچی هم می گم پاشو بریم دکتر گوش ن م ی د ه . حرسم رو در آورده بود.

نوشته شده در تاريخ شنبه 21 خرداد 1390برچسب:, توسط stoon |

دلم نمی خواد غر بزنم و یا ناشکری کنم ولی یک چیزیم شده ، به قول خودم خط خطی ام...

خدا به دادم برسه هر وقت اینجوری می شم یک چند روزی گیجم...

دلم تنوع می خواد، دیشب بابام داشتن واسه مالزی برنامه ریزی می کرد چه فایده من که نمی تونم برم نه اینکه دوست نداشته باشم نه به خاطر همسری نمی رم آخه من جای اون خدا رو خوش می یاد...

البته فکر کنم اون بدش نیاد من برم نمی دونم ولی من اصلا بهش فکرم نمی کنم چون دیگه مثل قدیما شرایط رفتن رو ندارم ، یادش به خیر تا اسم مسافرت می یومد من وسایلامم آماده بود، ولی حالا باید ملاحظه ی همه چی رو بکنم... متاهلا می دونن من چی می گم، ولی از خدا می خوام جواب همه ی از خود گذشتگی های زن و شوهر ها رو با خوبی و عشق و وفاداری و صمیمیت تو زندگیشون بهشون برگردونه ، من و همسری رو هم همینطور ...

آمین آمین آمین...

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 18 خرداد 1390برچسب:, توسط stoon |

 

سلام

چند روزی بود واسه ارتحال امام و قیام ۱۵ خرداد تعطیل بودیم یک روز اول رو رفتیم بیرون شهر باغ پدر بزرگ سعید ولی

دو روز بعدش همسری دندونش درد می کرد،  دیروز رفت دکتر اونم نامردی نکرده بود و دو تا از دندونای عقلش رو کشیده بود ، واسه همین دیشب هم یکم درد داشت ولی خدا رو شکر امروز که من رو رسوند سر کار حالش بهتر بود ، ولی تو دهنش پر بخیه است...

خودمم چند وقت پیش دندونای عقلم رو کشیدم می دونم خیلی اذیت می شه...

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 16 خرداد 1390برچسب:, توسط stoon |

دلم می خواد برم مسافرت ، یعنی دلم می خواد واسه این 3 روز که تعطیل یک جایی برم یک آب و هوایی عوض کنم..

ولی نمی شه همسری پیشنهاد 2 مورد رو داد ولی من مسافرت اونجوری دوست ندارم بیشتر خسته می شم.

من عاشق مسافرت رفتنم مخصوصا حالا که واقعا احتیاج دارم روحیه ام کسل شده

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 11 خرداد 1390برچسب:, توسط stoon |

چند وقت پیش همسری دفترچه خدمت ارسال کرده حالا امروز جوابش اومده می گه واسه اول تیر ماه اعزامش کردن.

چی بگم ... دلم از الان داره واسش می سوزه اخه هوا گرمه و از طرفی هم دلتنگش می شم ولی سعی می کنم زیاد به رو خودم نیارم ، نمی خوام خیلی سخت براش باشه. 

ولی می دونم خدا خودش حواسش به ما هست خودش همه چی رو واسمون آروم آروم درست می کنه...

حسبنا الله و نعم الوکیل...

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 8 خرداد 1390برچسب:, توسط stoon |

بهانه گیر نیستم ...

ولی دلم برای قبلا تنگ شده..

قبل از ازدواج ، قبل از فارغ التحصیلی ، قبل از دانشگاه ، قبل از مدرسه، قبل از بزرگ شدن...

یاد شعر مرحوم حسین پناهی افتادم که می گفت من می خوام برگردم به کودکی و خودش جواب خودش رو می دا که نمی شه چون کفش برگشت برامون کوچیکه و پل برگشت توان وزن ما رو نداره...

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 8 خرداد 1390برچسب:, توسط stoon |

دیشب با همسری رفتیم طرقبه سعید و وحید هم بودن ، خوش گذشت همسری واسم بلال خرید... خوشمزه بود

نوشته شده در تاريخ شنبه 7 خرداد 1390برچسب:, توسط stoon |

یک لحظه

           سکوت

                      و حاصلش

                                    آرامش ....

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 2 خرداد 1390برچسب:, توسط stoon |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.