دیشب با همسری رفتیم بخیه دندونشو کشید ، بعد یهو گفت بریم سیراب شیردون بخوریم گفتم بریم ، رفتیم جگرکی محمد من جیگر خوردم و همسری سیراب شیردون آخه من این جور چیزا رو خیلی دوست ندارم گرچه از وقتی ازدواج کردم هی می خورم قبلا که اصلا ...
همین دیگه مامانم واسم یک مانتو خریده با این که ارزونه ولی خوشگل تقریبا نارنجی خوش رنگ دیشب اونو پوشیدم ...
نظرات شما عزیزان: