دیروز حجت اومد خونمون ...
بچه داغون بود می دونی که بابت منصوره و مرضیه خیلی بهم ریختست ...
شاید 10 کلمه هم حرف نزد از سر کار میومد. یک چیزی خورد و همونجا جلو تلویزیون خوابید...
دلم بیشتر گرفت ...
اما من می دونم بعد از هر سختی آسانیست اینو خودت وعده دادی... مگه نه...
نظرات شما عزیزان: